جدول جو
جدول جو

معنی رز رمان - جستجوی لغت در جدول جو

رز رمان
خرد و خمیر، له و لورده
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رزمان
تصویر رزمان
(پسرانه)
نام یکی از سرداران دیلمیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زرمان
تصویر زرمان
(دخترانه)
مانند زر، بسیار زیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زرمان
تصویر زرمان
پیری، سال خوردگی
فرهنگ فارسی عمید
(حِ زِ اَ)
تعویذی که برای مقابلت با دشمن بر خویش می بستند:
خصم ار بزرجمهری یا مزدکی کند
تأیید میر باد که حرز امان ماست.
خاقانی.
ای اعتقاد نه زن و ده یار مصطفات
از نوزده زبانیه حرز امان شده.
خاقانی.
ملک را حرز امان از رای اوست
روح بر حرز امان خواهم فشاند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(رَم م)
شهرکی است به ناحیت پارس میان داراگرد و حدود کرمان. جایی با کشت و برز بسیار و نعمت فراخ. (حدود العالم). نام چند موضع است در فارس و از آن جمله است رم حسن بن جیلویه و رم اردام بن جوانابه و رم قاسم بن شهریار و رم حسن بن صالح. (از معجم البلدان). نام پنج ده است به شیراز. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از بخش نمین شهرستان اردبیل. سکنۀ آن 482 تن. آب آنجا از چشمه و محصول عمده آن غلات و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
از قرای سمرقند است که تا سمرقند هفت فرسخ فاصله دارد. (از معجم البلدان). نام قریه ای به سمرقند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
نام ابراهیم علیه السلام. (برهان) (آنندراج). یکی از نامهای حضرت ابراهیم خلیل. (ناظم الاطباء). رجوع به زروان شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
جایگاهی است در شش فرسخی سمرقند. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
یا رزمان بن زریزاد. نام یکی از سرداران دیلمیان ازطرفداران بهاءالدوله و در جنگهایی که بین سپاه بهأالدوله بن عضدالدوله و ابونصر عزالدوله بختیار در کرمان در سال 390 هجری قمری روی داد شرکت داشت. رجوع به شدالازار ذیل ص 42 و تاریخ هلال صابی صص 358- 359 شود
نام پدر یکی از سرکردگان رامانیان بنام ابراهیم بن رزمان. ابن بلخی گوید: اکنون از این رامانیان قومی مانده اند و مقدم ایشان ابراهیم بن رزمان است. (فارسنامۀ ابن بلخی ص 166)
لغت نامه دهخدا
تصویری از زرمان
تصویر زرمان
پیری، کهنسالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رگ ران
تصویر رگ ران
اباض
فرهنگ واژه فارسی سره
خورد و خمیر، کوفته شده
فرهنگ گویش مازندرانی
مدارا کردن، راه آمدن
فرهنگ گویش مازندرانی